معیار قیام عاشورا ، نه فقط احساس و شور بلکه عقلانیت و آزادگی است که اساساً قدم در این راه گذاشتن بدون انگیزه های والای آسمانی این تحرکات را عقیم می سازد . تجلی اراده آسمانی در تمامی لحظات نهضت جاویدان عاشورا ، گواه ماندگاری این عمل است .
اما شور است ، چه آنکه انسان ، بازیگر این عرصه است و آدمی با تمام وجود خویش تجلی نام زیبای عشق است و انسان کامل سرآمد این قصه شد ، پس کمال تجلی گاه اراده عاشقانه گردید.
و شعور است چون در پی مطالبات حق مدارانه خلق است از دیوان و ددان . پس عاشورا، شور است و شعور و هر دو در نفخه های آسمانی و دمادم از عطر عاشقی . تمام لحظات ماندگار عاشورا ، خدا را در لباس بندگی ستودن است و گذشت از تمام عطایای زیبای حضرت دوست و جان نثاری در طریق احیای سنت حقّه محمدی ،
که فرمود ( ان کان دین محمد لم یستقم الا بقتلی فیاسیوف خذینی ) پس سوخت و به کمال رسید و طریق محبت و ارشادش کامل ساز گردید.
عاشق ترین ها در عاشقانه ترین لحظات ، سرود ( الهی رضا بقضائک ، تسلیماً لامرک ، لا معبوداً سواک )
و نه برای مسلمانان الگو ، بلکه انسان مخاطب اصلی پیام او شد که وجدان آگاه انسان ذلّت نمی پذیرد ( هیهات منا الذلّه)
و هر آنکس که زلفش به دستار خونین او رنگین شد او نیز علم و علمدار خواهد شد .
نظر شما